۱۴۰۴ ۰۹ ۲۳
۰ دیدگاه
9 دقیقه
نویسنده: کیمیا حسینی
مطالب مرتبط
مطلب مفیدی بود
چاپ مطلب
اشتراک گذاری مطلب
گاهی اعداد و ارقام، تمام حقیقت را نمیگویند. خبرهایی که اخیرا منتشر شده، یک رشد حدود 5 تا 5.7 درصدی در تولید فولاد را نشان میدهد، اما در سمت دیگر ماجرا، تولید محصولاتی مثل تیرآهن کاهش یافته است. این تناقض از کجا میآید؟ آیا این رشد واقعی است یا صرفا بازی با آمار؟ با میهن فولاد همراه باشید.
طبق آمارهای منتشر شده توسط انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران که بازتاب گستردهای در رسانهها داشته است، تولید فولاد میانی کشور در بازه 7 تا 8 ماهه سال جاری، رشدی حدود 5.7 درصد را نسبت به مدت مشابه سال قبل تجربه کرده است.
وقتی میگوییم فولاد میانی، منظورمان چیست؟ منظور همان بیلت، بلوم و اسلب است؛ یعنی همان ماده اولیهای که هنوز به تیرآهن، میلگرد یا ورق تبدیل نشده است. رسیدن به عدد تولید بیش از 22 میلیون تن در این بازه زمانی، خبر خوبی به نظر میرسد.
این رشد نشان میدهد که با وجود تمام محدودیتهای انرژی، فولادسازان ما توانستهاند کورهها را روشن نگه دارند. اما سوال اصلی اینجاست: آیا این فولاد تولید شده، مشتری هم دارد؟
یکی از عجیبترین و در عین حال مهمترین بخشهای گزارشهای اخیر، کاهش تولید محصولات است. در حالی که تولید شمش و فولاد خام رشد داشته، تولید تیرآهن کاهش یافته است.
رشد تولید فولاد خام زمانی ارزشمند است که زنجیره پاییندست (محصولات) هم با همان سرعت حرکت کند. وقتی تولید شمش بالا میرود اما تولید تیرآهن پایین میآید، یعنی توازن زنجیره به هم خورده است.
کاهش تولید تیرآهن یک سیگنال خطرناک از بازار مسکن و عمران است. وقتی پروژههای ساختمانی راکد باشند، تقاضا برای تیرآهن کم میشود. تولیدکننده نوردکار هم وقتی میبیند مشتری نیست، تولید را کاهش میدهد. اینجاست که آن رشد 5 درصدی فولاد کمی رنگ میبازد. اگر ما فولاد را تولید کنیم ولی نتوانیم آن را به محصول تبدیل کرده و بفروشیم، عملا فقط انبارها را پر کردهایم.
برخی کارشناسان معتقدند که این رشد 5 درصدی در بخش بالادستی (شمش و آهن اسفنجی)، اگر با رکود در پاییندست (تیرآهن و میلگرد) همراه باشد، به معنای خواب سرمایه است. یعنی، ما داریم ماده اولیه تولید میکنیم، اما چرخهای انتهای خط تولید، کُند میچرخند.
برخی فعالان صنعت معتقدند رشد 5 درصدی تولید فولاد واقعی نیست. مگر عدد و رقم هم دروغ میگوید؟ باید گفت که خیر، اعداد دروغ نمیگویند، اما ممکن است تمام واقعیت را نشان ندهند. دلایل منتقدان به شرح زیر است:
سال گذشته در همین بازه زمانی، قطعی برق و گاز بسیار شدیدتر بود یا شاید تعمیرات اساسی در کارخانهها داشتیم. وقتی امسال را با سال بد گذشته مقایسه میکنیم، طبیعتا رشد میبینیم. این رشد لزوما به معنای شاهکار تولیدی نیست، بلکه بازگشت به شرایط عادیتر است.
اگر تولید بالا برود اما فروش (چه داخلی و چه صادراتی) به همان نسبت رشد نکند، این تولید ارزش افزوده واقعی ایجاد نکرده است. آمارها نشان میدهد که حجم صادرات در برخی بخشها مثل میلگرد کاهش داشته است.
رشد در آهن اسفنجی بسیار خوب بوده (حدود 12 درصد) است. اما آهن اسفنجی فولاد نیست. اگر نتوانیم این آهن اسفنجی را در کورههای قوس الکتریکی به فولاد باکیفیت تبدیل کنیم، زنجیره ناقص میماند.
نمیتوانیم در مورد درصد رشد تولید فولاد در ایران حرف بزنیم و اسمی از ناترازی انرژی نبریم. این موضوع مثل یک سایه سنگین بر سر صنعت فولاد است. تولید فولاد در ایران بهشدت وابسته به انرژی است. روش اصلی تولید احیای مستقیم و کورههای قوس الکتریکی است که تشنهی گاز و برق هستند.
این رشد 5 درصدی که در 7 ماهه اول سال دیدیم، احتمالا در ماههای پایانی سال (بهخاطر کمبود گاز) تعدیل خواهد شد.
طبق آمارهای انجمن جهانی فولاد (World Steel Association)، ایران همچنان در میان 10 تولیدکننده برتر فولاد جهان قرار دارد.
اما نکته اینجاست که رقابت سختتر شده است. چین که مصرف داخلیاش کم شده، فولاد ارزانقیمت خود را به بازارهای جهانی سرازیر کرده است (دامپینگ). این یعنی صادرکنندگان ایرانی برای فروش همان 5 درصد تولید اضافه، باید با چین رقابت کنند.
وقتی میگوییم رشد تولید، دقیقا کدام بخشها رشد کردهاند؟ (بر اساس الگوهای آماری اخیر):
وقتی بازار داخلی (ساختوساز) در رکود است و تیرآهن خریدار ندارد، تنها راه نجات صادرات است. اما آیا صادرات همپای تولید رشد کرده است؟ متاسفانه خیر. درصد رشد صادرات در بسیاری از موارد کمتر از رشد تولید بوده است. دلایل آن هم واضح است:
اگر این موانع برداشته نشود، آن 5 درصد رشد تولید تبدیل به کالای دپو شده در انبار میشود که فقط هزینه نگهداری دارد.
پاسخ این سوال به چند عامل بستگی دارد:
یک نکتهای که کمتر به آن توجه میشود، نقش بهرهوری در این آمارهاست. بخشی از رشد تولید فولاد ما ناشی از بهینهسازی خطوط تولید است، نه لزوما احداث کارخانه جدید. استفاده از نسوزهای بهتر، کاهش زمان ذوبگیری و اتوماسیون باعث شده تا با همان تجهیزات قبلی، تناژ بیشتری تولید کنیم.
این نوع رشد، رشد کیفی است و بسیار ارزشمندتر از رشد کمی صرف است. اگر مدیران صنعت فولاد بتوانند روی کاهش مصرف الکترود و انرژی تمرکز کنند، حاشیه سود شرکتها حتی در زمان رکود بازار هم حفظ میشود.
در پایان، آمار رشد 5 درصدی تولید فولاد، به ما میگوید که چرخهای صنعت هنوز میچرخند، اما تضمینی برای ادامه حرکت بدون دستانداز نمیدهد. اینکه فولادسازان ما توانستهاند با دست خالی و در میان بحران برق و گاز، تولید را افزایش دهند و در آهن اسفنجی رکورد بزنند، شایسته تحسین است.
اما از سوی دیگر، سیگنالهای منفی از بازار مصرف (بهخصوص کاهش تولید تیرآهن) و چالشهای صادراتی، یک عدم تعادل خطرناک در زنجیره ارزش را نشان میدهد. رشدی که مشتری نقد نداشته باشد، در درازمدت نفس تولیدکننده را میگیرد. اگر گرههای صادراتی باز نشود و تقاضای داخلی تحریک نگردد، این رشد تولید تنها به معنای خواب سرمایه در انبارهاست.
منبع1: خبرگذاری مهر
۰نظر ارسال شده است
نظر خود را در مورد مطلب فریب آمارها را نخورید! تحلیل جدیدترین آمار تولید فولاد کشور بنویسید
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گروه میهن فولاد است